یکی از مشکلاتی که خیلی اوقات شاهدش هستیم از دست دادن انگیزه و امیده
زمانی که یک انسان امیدش رو از دست میده دیگه انگیزه ای برای تلاش کردن نداره و برای خودش و اهدافش قدم بر نمیداره
این مشکل ریشه ی اصلی تمام مشکلات و ناراحتی های روانی هست اما بهش کم توجه میشه ولی درحقیقت اگه این مشکل رفع بشه خیلی از مسایل دیگه پیش نمیاد
زندگی مثل یه صحنه ی بازی تو ی یه جاده ی ناهمواره که تو 15متری هرکدوممون یه گلدون گلی که دوست داریم رو گذاشته باشند و بگن باید بریم برش داریم
جاده صاف نیست یه وقتایی ممکنه بیفتیم و آسیب ببینیم اما گل هارو دوست داریم و نمیخوایم از دستش بدیم
بعضی ها وقتی میبینند داره ازشون خون میره جا میزنند و باختشون رو قبول میکنند...این افراد با حالت سرخوردگی و ناراحتی از صحنه ی بازی خارج میشن
یه عده راه میفتن ولی بعد یه مدت حوصلشون سر میره و این افراد هم باختشون رو قبول میکنند
یه عده زخماشون رو میبندند و تند میدوند و گل هاشون رو برمیدارن که این افراد برنده های اصلی زندگی اند
از بین این گروه ها فقط تیم آخر تونستند گل هاشون رو بردارند
زندگی هم همین منطق رو داره...گل ها همون اهداف ماست....جاده راهی هست که باید پیش بگیریم...ناهمواری همون مشکلات و موانعی هست که سر راه خواسته هامون قرار گرفته
بعضی وقتا بعضی افراد اشتباهی گل های همدیگه رو میخواستند بردارند چون از دور اون گل هارو گل هایی میدیدند که میخواستند ولی وقتی به گلدون ها نزدیک شدند دیدند که یه گل دیگه
رو دوست دارند و اون گل همونی هست که باید برش میداشتند
زندگی یعنی مجموع کارهایی که ما برای رسیدن انجام میدیم...یعنی تلاش برای رسم یک لبخند رو صورتمون...
یعنی وقتی نشد فکر کنیم چرا نشد...شاید اون گلی که ما میخوایم گل یکی دیگه باشه و بعدا ازش بدمون بیاد یا شاید براش تلاش نکردیم و یا کم تلاش کردیم و جا زدیم
بدترین نوع خودکشی اینه که امید و انگیزه رو به صفر برسونید
دیگه شما رسما مردید و فقط جسمتون زنده ست
مراقب خودتون و گل هاتون باشید
در همه بنبست ها همیشه راه آسمان باز است!! پرواز را بیاموزیم
ماه من غصه چرا ؟!!
آسمان را بنگر
که هنوز
بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد
یا زمینی را
که دلش از سردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
و در آغازِ بهار
دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز
پُر امنیتِ احساس خداست
ماه من ، غصه چرا ؟!
تو مرا داری و من هر شب و روز
آرزویم ، همه خوشبختی توست
ماه من! دل به غم دادن و از یأس سخن ها گفتن
کار آنهایی نیست
که خدا را دارند …
ماه من!
غم و اندوه اگر هم روزی
مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات
از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود
که خدا هست ، خدا هست هنوز
او همانی است که در تارترین لحظه شب ، راه نورانی امید
نشانم میداد …
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد
همه زندگی ام ، غرق شادی باشد …
ماه من! غصه اگر هست ، بگو تا باشد
معنی خوشبختی ، بودن اندوه است …
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ، میوه یک باغــند
همه را با هم و با عشق بچیین
ولی از یاد مبر ،
پشت هر کوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند
که خدا هست ، خدا هست
خدا هست هنوز ...
شعر : استاد قیصر امین پور